ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا معروف به ابن سینا، حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی، در سال ۳۷۰ هجری قمری در روستایی بهنام افشنه از توابع بخارا، چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله و مادرش ستاره نام داشت. ابن سینا در کودکی و نوجوانی به فراگیری علوم مختلف پرداخت و به جهت هوش و نبوغ خارق العاده، کار و تلاش و مطالعه، دلسوزی و نظارت پدر و استمداد از ذات پروردگار، موفق شد تا سن ۱۸ سالگی در علوم مختلف، متبحر و سرآمد دانشمندان عصر خود شود. وی در طول عمر با برکت خود آثار زیادی از تصنیف و تألیف کتب در علوم منطق، فلسفه، عرفان، اخلاق، ریاضیات، طبیعیات، هیئت و نجوم، ادبیات، موسیقی و شاگردان دانشمند و برجسته، از خود بر جای گذاشت. بعضی از کتابهایش؛ مانند شفا، نجات، اشارات و تنبیهات، دانشنامه علائی و قانون، دائرهالمعارف علوم رایج زمان خودش و قبلش بوده و بعضی؛ مانند شفا و قانون، شهرت جهانی دارند. او دارای القابی؛ مانند شیخ الرئیس، حجه الحق، شرف الملک، امام الحکماء، رئیسالمشائین و خواجه حکیمان جهان میباشد. ابن سینا همسر دائم نداشت و شواهدی در آثارش هست که دلالت بر مذهب تشیع وی دارد. به جهت خدمات ابن سینا به عالم پزشکی، روز تولد او؛ یعنی اول شهریور، در ایران، به نام «روز پزشک» نامگذاری شده است. وی سرانجام در سال ۴۲۸ هجری قمری، بر اثر بیماری قولنج، در سن ۵۸ سالگی، از این جهان رخت بربست و در همدان به خاک سپرده شد.
تولد ابن سینا
ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا معروف به ابو علی سینا در سوم ماه صفر سال ۳۷۰ هجری قمری (اول شهریور ماه ۳۵۹ هجری شمسی و ۲۲ اوت ۹۸۰ میلادی) در روستایی به نام افشنه از توابع بخارا (واقع در ازبکستان) دیده به جهان گشود.
پدر و مادر ابن سینا
پدر ابن سینا، عبدالله فرزند حسن و مادرش ستاره نام داشت و اهل بلخ در شمال افغانستان بود. وى در زمان نوح بن منصور که از پادشاهان دولت سامانی بود در مملکت بخارا ساکن شد و فرزندش در آنجا متولد گردید.
ابن سینا در سرگذشت خود مىگوید: «پدرم از مردم بلخ بود، به روزگار )در زمان( امیر نوح بن منصور سامانى به بخارا منتقل شد، و برخى از کارهاى دیوانى روستاى «خرمیثن» را بر عهده گرفت، نزدیک این ده، روستاى دیگرى بود که «افشنه» نام داشت. پدرم دخترى- به نام ستاره- از مردم این روستا را خواستار شد (خواستگاری کرد)، و او را به زنى گرفت من در آنجا به سال ۳۷۰ هجرى چشم به جهان گشودم. پس از پنج سال برادرم محمود به دنیا آمد. آنگاه همگى به بخارا بازگشتیم».
کودکی ابن سینا
ابن سینا از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فرا گرفتن علوم مختلف داشت و پدرش عبدالله نیز سخت در تعلیم و تربیت او میکوشید. خانه او محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود. ابن سینا از دوران کودکی به همراه پدر در جلسات بحث شرکت میکرد.
از ابن سینا حکایت شده که گفت: «موقعى که من ممیّز شدم (به سن تشخیص خوب از بد رسیدم) پدرم مرا نزد معلم قرآن فرستاد، آنگاه پیش معلم ادبیات فرستاد، هر موضوع و عبارتى را که کودکان نزد معلم و ادیب مىخواندند، من آنرا حفظ مینمودم، آنچه را که استادم به ترتیب به من تکلیف میکرد ]عبارت بود از[: کتاب الصفات، غریب المصنف، ادب الکاتب، اصلاح المنطق، کتاب العین، شعر الحماسه، دیوان ابن رومى، تصریف مازنى و نحو سیبویه. من کلیۀ این کتب را در ظرف یکسال و نیم حفظ کردم، اگر تأخیر و تعویق معلم در کار نبود من آنها را در کمتر از این مدت حفظ مینمودم، این موضوع با حفظ کردن من در مکتب، وظیفۀ کودکان بود».
وی همچنین در خاطرات کودکی خود میگوید: «در شهر بخارا پدرم مرا به آموزگار سپرد تا قرآن و ادبیات فراگیرم. چون به ده سالگى رسیدم قرآن مجید و بسیارى از علوم ادبى را نیک آموخته بودم، چنانکه مردم از معلومات من در شگفت مىشدند…]آنگاه[ پدرم مرا نزد مردى سبزى فروش- که محمود مساح نام داشت و حساب هند را نیک مىدانست- به شاگردى فرستاد، این دانش را از وى آموختم. هنگامى که ابو عبداللّه ناتلى- که دعوى (ادعای) فلسفه مىکرد- به بخارا آمد، پدرم به امید آنکه من از وى فلسفه بیاموزم، میزبان او شد. پیش از آمدن (ناتلى) نزد (اسماعیل زاهد) فقه مىخواندم و شیوه سؤال و اعتراض و مناظره فقیهان را از وى نیک فراگرفته بودم.
نزد ابو عبداللّه ناتلى به خواندن کتاب ایساغوجى (مدخل) پرداختم، چون حد «جنس» را برایم تعریف کرد، در تکمیل سخنش چیزها گفتم که مانند آنها را نشنیده بود. از هوش من در شگفت شد و به پدرم سفارش نمود که نگذارد جز دانش به کارى دیگر بپردازم. ظاهر منطق را نزد ناتلى آموختم، امّا وى از دقایق (جزئیات) این صنعت (علم منطق) چیزى نمىدانست. چندى خود به مطالعه کتابهاى منطق پرداختم تا در این فن سرآمد شدم. آنگاه پنج یا شش شکل نخستین از کتاب اقلیدس را نزد استاد خواندم، و باقى را پیش خود حلّ کردم. پس از آن به مجسطى پرداختم، چون از مقدمات آن فارغ شدم و به اشکال هندسى رسیدم، استاد در کارش فروماند».
پس از دو سال ابوعبدالله ناتلی اقرار کرد که «چیزی نمیداند که ابوعلی نداند».
نوجوانی ابن سینا
ابن سینا در بیان خاطرات دوران نوجوانی خود می گوید:
«بعد از آن که ناتلى از بخارا به گرگانج (اورگنج) خوارزم رفت، من به تنهایى علوم طبیعى و الهى را دنبال کردم تا در آنها ورزیده شدم. آنگاه به آموختن علم طب راغب گشتم. فراگرفتن این دانش چندان دشوار نبود. بنابراین در مدتى کوتاه چنان در کار طبابت مهارت پیدا کردم که پزشکان دانشور بخارا شاگرد من شدند. شانزده ساله بودم که به تدریس طب و درمان بیماران پرداختم. در تشخیص بیمارى و کار درمان چنان ورزیده شده بودم که وصف آن نتوان کرد. با این همه درس فقه را دنبال مىکردم.
آنگاه یک سال و نیم دیگر به مطالعه منطق و همه اجزاى فلسفه سرگرم شدم. در این مدت شبى را به تمامى نخفتم، و روزها به کارى دیگر نپرداختم. شب ها چراغ میافروختم و به خواندن کتاب مشغول میشدم… اگر خواب بر من چیره میگشت همان مسائل را به عینه در خواب میدیدم، و راه حل بسیارى از مسائل را در خواب باز میافتم.
پس از آنکه در علوم منطق و طبیعى و ریاضى نیک ورزیده شدم، بار دیگر به علم الهى پرداختم، و مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را آغاز کردم. کتابى دشوار بود. چهل بار آن را خواندم و همه عباراتش را از بر نمودم، اما معانى آنها دستگیرم نشد و مقصود نویسنده را در نیافتم، ناامیدى دامنم را گرفت. با خود گفتم: براى فهمیدن مقصود نویسنده راهى وجود ندارد. پسینگاه (عصر) روزى به بازار ورّاقان (کتابفروشان) رفتم. با دلالى روبرو شدم که کتابى در دست داشت و براى فروش جار مىزد. از من خواست تا آن کتاب را بخرم. چون فکر مىکردم از جمله کتابهاى بیارزش است، با بیمیلى از خرید آن چشم پوشیدم. دلال گفت:
چون صاحبش به پول نیاز دارد آن را به سه درهم مىفروشم. این سخن در من اثر کرد و کتاب را خریدم.
پس از بررسى دریافتم که شرح ابو نصر فارابى است بر کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو. به خانه بازگشتم و با شتاب به مطالعه آن پرداختم. به زودى معانى سخن ارسطو برایم روشن شد؛ زیرا همه عبارات آن را -چون بسیار خوانده بودم- از بر داشتم. بیاندازه شادمان شدم. روز بعد، به شکرانه این پیروزى، مال فراوان به تهیدستان بخشیدم.
پیوسته بر این شیوه دانش اندوختم تا همه دانشها را نیک بیاموختم، و هر چه از آن هنگام برایم روشن شده همان است که اکنون مىدانم…، . چون به هیجده سالگى رسیدم از آموختن همه دانشها بینیاز شدم. آن روز این دانشها را در حافظه داشتم، اما امروز پختهتر است، و گر نه چیز تازهاى بر دانش من افزون نگردیده است».
وفات ابن سینا
ابو على سینا در روز جمعه اول ماه رمضان سال ۴۲۸ هجری قمری (۱۰۳۷میلادی)، در سن ۵۸ سالگی و در همدان از این جهان رخت بربست.
درباره علت مرگ ابوعلی سینا دو گزارش وجود دارد:
- آن که در اواخر عمر وی، علاءالدوله بر او خشم گرفت و او را در غل و زنجیر کرد و به زندان انداخت که در آن جا درگذشت.
- بر اساس این گزارش، ابن سینا دچار بیماری قولنج شد و از آن جا که همیشه می گفت کیفیت زندگی را بر کمیت آن ترجیح می دهد، در مداوای خود کوتاهی کرد تا درگذشت.
ابوعبید جوزجانی شاگرد ابن سینا در شرح حال وی می گوید:
«زیاده روى در شهوات (از راه حلال) سرانجام جسم نیرومند شیخ را فرسوده کرد. به هنگامى که علاء الدوله با تاش فرّاش میجنگید- و ابن سینا همراه وى بود- بیمارى قولنج گریبان شیخ را گرفت. شیخ از ترس آن که مبادا در هنگامه کارزار و فرار امیر، زمینگیر شود و از همگامى با او بازماند، در یک روز هشت نوبت دستور تنقیه داد. بر اثر این زیاده روى، رودههایش زخم شد. چون در کار درمان ورزیده بود، خویشتن را با داروهاى مناسب اندکى بهبود بخشید، اما علیل گشت؛ زیرا از غذا پرهیز نمیکرد، و از همنشینی با زنان (از طریق حلال) دستبردار نبود. در نتیجه بیمارى قولنج وى گاهى زورآور مىشد و زمانى تسکین مییافت، تا آن هنگام که در رکاب علاء الدوله به سوى همدان رهسپار گردید.
در این سفر بیمارى شیخ به شدت گرایید، چون به همدان رسید دانست که نیروى جسمانى خود را چنان از دست داده که دیگر از غذا و دارو کارى ساخته نیست؛ از این رو از درمان خویش دست کشید و گفت: «مدبر تن من از تدبیر فرومانده و درمان بی فایده است». چند روزى بر این حال بود تا دیده از جهان فرو بست. جسمش را در همدان به خاک سپردند. در آن هنگام پنجاه و هشت ساله بود».
گزارش شده است: وقتی آثار مرگ را مشاهده نمود، از جمیع گناهان توبه نمود و آنچه را داشت به فقرا بخشید و غلامان را آزاد کرد و ختم قرآن نمود و در حال احتضار این رباعی را میخواند:
تا باده عشق در قدح ریختهاند، وندر پس عشق عاشق انگیختهاند
با جان و روان بوعلی مهر علی، چون شیر و شکر به هم بر آمیختهاند.
و میگفت: آنکه مردیم و آنچه که با خود بردیم، این است که دانستیم که هیچ ندانستیم.
ویژگیهای شخصیتی ابن سینا
ابن سینا دارای ویژگیهای خاصی بود که وی را از سایرین متمایز میکرد. وی از لحاظ جسمانی، هوش و نبوغ علمی، نیروی تمرکز و تفکر، مطالعه و تألیفات، اخلاق و رفتار، توجه به پروردگار عالم و …، انسان برجستهای بوده و جمع اینها در او از وی شخصیت نامداری ساخته است. او در وصف خود میگوید: خداى بزرگ به نیروهاى جسمى و روحى من بهره فراوان بخشیده است.
ویژگیهای علمی ابن سینا
ابن سینا دارای ویژگیهای علمی خارق العادهای بود. وی از سن کودکی تا هجده سالگی، علوم حکمت، منطق، طب، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، طبیعیات، ریاضیات، عرفان، الهیات و سایر علوم رایج زمان خود را فرا میگیرد، به حدی که خود در وصف خویشتن میگوید: «چون به هیجده سالگى رسیدم، از آموختن همه دانشها بىنیاز شدم». بهمنیار، شاگرد برجسته ابن سینا، فراگیری علوم توسط استاد خود در عنفوان جوانی و در مدت کوتاه را، «معجزه» میشمارد.
اساتید ابن سینا
اساتید و معلمان ابنسینا عبارتند از:
- محمود مساح
- ابومحمد اسماعیل بن حسینبن علی
- ابو عبدالله حسینبن ابراهیم ناتلی
- ابومنصور حسنبن نوح قمری بخارایی
ویژگیهای اخلاقی ابن سینا
ابن سینا از عالمانی است که به علم اخلاق و تزکیه نفس اهمیت داده و خود انسانی متخلق به اخلاق و آداب بود. وی در سن ۲۱ سالگی، کتاب «البرّ و الإثم» را که در علم اخلاق است، به خواهش «ابوبکر برقی» همسایه دانشمند خود، تألیف نمود. همچنین رسالهای در علم اخلاق دارد که در آن به طور اختصار به اهم مسائل اخلاقی پرداخته است. رسالهای نیز به نام «عهد» دارد. در این رساله عهدهایی که با پروردگار خود میبندد بیان میکند؛ به عنوان نمونه: عهد میکند که به مقدار توانی که خداوند متعال به او عنایت فرموده به تزکیه نفس بپردازد. وی در ادامه این رساله، بعضی از فضایل نفسانی را شمرده و می گوید: بر انسان لازم است که این فضایل را تحصیل نموده و از رذایل، اجتناب نماید و این با تکرار و عادت میسر می شود.
ابن سینا انسانی با اخلاق و بسیار مؤدب و بزرگوار بود و آثار عظمت و ادب در نوع نوشتارهاى او کاملا به چشم مىخورد. او انسانی بخشنده بود و وقتی بیماران سخت و صعبالعلاج را نزدش میآوردند و آنها را درمان میکرد با بیماران و همراهان آنها بسیار خوش برخورد و مهربان بود و از فقرا حق علاج و درمان نمیگرفت.
آثار و اقدامات تاریخی ابن سینا
ابن سینا در طول عمر کوتاه اما بابرکت خود، آثار فراوانی از تصنیفات علمی و تربیت شاگردان برجسته از خود بر جای گذاشت. جای تعجب و تحسین و تمجید بسیار است که وی در مدت حیات خود، ضمن طبابت و وزارت و تدریس و سفر و مهاجرت و زندان و آزادی، حدود ۴۵۶ کتاب و رساله و نامه نوشته و در آنها دانستههای دینی، فقهی، فلسفی، عرفانی، ریاضی، طبیعی، پزشکی و موسیقی خود را به یادگار گذاشته که بر بعضی از آنها حکما و دانشمندان بزرگ؛ مثل امام فخر رازی و خواجه نصیر طوسی، شرح نوشتهاند. بعضی از کتابهایش؛ مانند شفا، نجات، اشارات و تنبیهات، دانشنامه علائی و قانون، دائرهالمعارف همه علوم رایج زمان خودش و قبلش میباشند.
وی همچنین به منصب وزارت شمس الدوله؛ امیر همدان دست یافت. در اصفهان به دستور علاءالدوله؛ امیر اصفهان و یزد، مجلس بحث و مناظره علمى با دانشمندان برپانمود. بنا به نقل ابوعبید جوزجانی حکیم و مرید ابنسینا، علاءالدوله از ابن سینا خواست که رصدخانهای در اصفهان برپا کند. وسایل و لوازم کار نیز فراهم شد، ولی مشغول شدن به تألیفات؛ از جمله تألیف دانشنامه علائی و حمله سلطان محمود و مسعود غزنوی و نمایندهشان؛ ابوسهل حمدوی به قلمرو علاءالدوله مانع از تأسیس آن شد.
ابن سینا شعر نیز سروده است. او به جز قصیدههایش، که دارای مایههای فلسفی و عرفانی هستند، دو منظومه درباره منطق و پزشکی سروده است. منظومه پزشکی او با عنوان «الأرجوزه فى الطب» بسیار شهرت یافت و از قرن سیزدهم تا هفدهم میلادی چند بار به زبان لاتینی ترجمه شد.
اندیشه و مکتب ابن سینا
ابنسینا در فلسفه، عرفان، پزشکی، علوم طبیعی، ریاضی و سایر علوم، صاحب اندیشه و مکتب است که در ذیل به آن پرداخته می شود:
- در فلسفه ابن سینا، هر چند فیلسوفان بزرگی؛ مانند ارسطو، افلاطون و فارابی، تأثیر بسیار داشتهاند و البته او، بیش از همه، از فلسفه ارسطو بهره گرفته است؛ زیرا ارسطو معتقد بود که به یاری عقل و استدلال میتوان به حقیقت دست یافت و او نیز در فلسفه خود از همین روش پیروی کرد، با این همه، او در فلسفه دیدگاهی نو داشت که تا اندازهای با فلسفه ارسطو متفاوت بود. ابن سینا فیلسوفی بود دارای استقلال فکر، و تأثیر اندیشههای فلسفی یونان در او چنان نبود که او را بازگو کننده ساده این عقیدهها بشناسیم. او به الهیات اسلامی توجه داشت و کوشش کرد تا اندیشههای اسلامی را در فلسفه خود وارد کند؛ به عنوان نمونه:
ارسطو مؤسس مکتب مشاء در حکمت مابعدالطبیعه خود نوشته که نفس ناطقه انسانی مادام که با بدن قرین است قادر به شناخت خود نیست، اما ابنسینا چون به تعالیم عالیه قرآن و اسلام اطلاع کامل داشت اظهار میکرد که اگر نفس ناطقه را با اعمال صالح و ملکات عالیه مزین بداریم و مقداری از مشاغل دنیوی دورش نماییم و به او مجال و فرصت تعقل، تفکر، تأمل، توکل، توجه و تمرکز بدهیم، او میتواند خود را بشناسد؛ وقتی خود را شناخت، براساس حدیث نبوی «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّه؛ یعنی هر که نفس خود را شناخت، خدای خود را شناخته است»، عقل کل و خیر محض و منبع فیض و عشق؛ یعنی واجبالوجود و آفریدگار ممکنات را شناخته است.
دکتر قاسم غنی میگوید: … چیزی که در فلسفه ابن سینا صفت ممتاز محسوب میشود، موضوع تطبیق فلسفه با مبادی مذهبی اسلام و کوششی است که ابن سینا در این راه به کار میبرد.
وی، در پایان زندگی، به تألیف کتابهایی پرداخت که نشانه دست یافتن او به اندیشهای نو در فلسفه بوده است. یکی از این کتابها «الحکمه المشرقیه» است.
- ابنسینا با اطلاع وسیعی که از عرفان نظری و عملی و از عرفای کامل و صوفیان بزرگ داشته، مقامات و منازل و مراحل سیر و سلوک را در «نمط نهم کتاب اشاراتش» به خوبی تبیین مینماید. در «رساله عشق» خود مینگارد که عشق در همه موجودات، اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان، ساری و جاری است و عشق است که محرک ذاتی موجودات به سوی کمال و مبدأ اعلی و باعث کسب فیض از مبدأ فیاض است.
- ابن سینا اکتشافها و روشهایی نو در دانش پزشکی داشته است که در کتاب «قانون» و دیگر رسالههای پزشکی او باقی است. کتاب «قانون»، جوهر همه دانش پزشکی تا زمان ابن سینا است. در این کتاب درباره تشریح اعضای بدن انسان، جراحتهای پس از عمل جراحی، طبقه بندی داروها و شیوه استفاده از آنها به تفصیل سخن به میان آمده است. او در کتاب «قانون»، هنگام بحث درباره یک بیماری یا به کار بردن دارو، از تجربههای شخصی خود نمونه های فراوان آورده است. قانون یکی از پر ارزشترین کتابهای پزشکی جهان بوده است. این کتاب با ترجمه به زبانهای اروپایی، مدت شش قرن کتاب درسی رشته پزشکی دانشگاههای اروپا بود. «قانون» از نخستین کتابهایی است که پس از اختراع چاپ در اروپا انتشار یافت. به جهت جایگاه عظیم و برجسته ابن سینا در علم طب و معارف بلندی که در این رشته به تمدن بشری هدیه نموده است، روز تولد او به عنوان «روز پزشک» در ایران معرفی شده است.
- ابن سینا علوم طبیعی و ریاضی را جزئی از فلسفه میدانست. رساله های مهم او درباره علوم طبیعی و ریاضی، همراه با رسالههای او در منطق و الهیات، درکتاب «شفا» آمده است. او بر اساس اندیشههای فلسفی خود، حرکت، نیرو، خلاء، نور و حرارت را توضیح داد. در گفتوگوی مشهورش با ابوریحان بیرونی، وجود خلاء و تبدیل فلزها به یکدیگر را غیر ممکن دانست.
- ابن سینا پاره ای از ابزارها و شیوه های رصد کردن را اصلاح کرد و خود به رصد کردن ستارگان پرداخت.
- او در بخش ریاضیات کتاب «شفا» و آثار دیگر خود، به طور دقیق و مفصل، درباره موسیقی بحث کرده است. همچنین ابن سینا نظریه های علمی فارابی را درباره موسیقی کامل کرد.
- ابن سینا نخستین دانشمندی است که در ایران پس از اسلام، به آموزش و پرورش کودکان توجه داشت. او در کتاب قانون و شفا و رساله تدابیرالمنازل در این باره سخن گفته و یاد آور شده است که در تربیت کودکان توجه به ایمان، اخلاق، تندرستی، سواد ، هنر و پیشه، بسیار ضروری است.
تألیفات ابن سینا
ابن سینا، تألیف و تصنیف را از سن ۲۱ سالگی آغاز نمود. دکتر یحیى مهدوى در فهرست مصنفات ابن سینا ۱۳۱ کتاب و رساله را از آثار مسلم شیخ شمرده، و از ۱۱۱ کتاب و رساله به نام آثار مشکوک وى یاد کرده است که مجموع آنها ۲۴۲ تألیف و تصنیف مىشود. بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا، تعداد آثار شیخ در فهرستها و منابع تاریخی و رجالی را حدود ۴۵۶ یا ۵۰۰ و بلکه بیشتر نقل میکند. در ذیل به معرفی اجمالی بعضی از آثار مهم شیخ، پرداخته می شود.
- «مجموع»: نام دیگر این کتاب «الحکمه العروضیه» میباشد. ابن سینا در شرح حال خود میگوید: در همسایگى ما مردى بود که وى را «ابو الحسن عروضى» مىگفتند. این مرد از من خواهش کرد تا کتابى برایش تصنیف کنم که جامع علوم فلسفى بوده باشد. کتاب «مجموع» را برایش نوشتم و آن را به نام وى، «عروضیه» نامیدم. در این کتاب -به جز ریاضى- از همه اجزاى فلسفه یاد کردهام. به هنگام نگارش این کتاب بیست و یک ساله بودم.
- «حاصل و محصول»: در سرگذشت ابن سینا به نقل از وی آمده است: مردى دیگر همسایه ما بود که خوارزمی بود، وى را «ابو بکر برقى» مىگفتند. هوشیار، روشنفکر، و یگانه در فقه، تفسیر و زهد بود. با این همه به علوم فلسفى گرایشى داشت. به خواهش او کتاب «حاصل و محصول» را -در بیست مجلد- تصنیف کردم.
- «دانشنامه علائى»:این کتاب یگانه تصنیف فارسى شیخ است که در انتساب آن به او تردید نشده است و در جمیع نسخ قدیمى فهرست آثار شیخ با قید این که فارسى است نام آن برده شده است. این کتاب مشتمل بر جمیع اجزاى فلسفه؛ یعنى منطق و الهیات و طبیعیات و ریاضیات مىشود. ابن سینا این کتاب را هنگام اقامت خود در اصفهان نگاشته و به نام علاء الدّوله ابن کاکویه؛ امیر آن دیار، موسوم و به او تقدیم داشته است. ارزش این کتاب در این است که شیخ، مصطلحات فارسى را در برابر اصطلاحات عربى به کار برده و ثابت کرده است که بر خلاف عقیده برخى که مىگفتند زبان فارسى زبان علم نیست، با زبان فارسى نیز هرگونه علمى را مىتوان بیان و بررسى کرد.
- «الإشارات و التّنبیهات»: این کتاب که به منزله دائره المعارف است، به وسیله خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی شرح شده است. قطب الدین رازی نیز در کتاب «محاکمات»، میان ماتن (ابن سینا) و شارحان، حکومت و قضاوت نموده، گاهی حق را به ماتن و زمانی به خواجه نصیر و گاهی به فخر رازی میدهد. این ویژگیها باعث شده کتاب اشارات، کتابی متقن از کار در آید و در تربیت طالبان علوم معقول، سهم به سزایی داشته باشد. محقق طوسی در توصیف این کتاب می گوید: این کتاب مشتمل بر اشارات به مطالب مهم، پر از تنبیهات به مباحث دارای اهمیت، مملو از جواهر گرانبها، محتوی کلماتی که اکثر آنها مانند نصوص معصومان است، متضمن بیانات معجزگونه در عبارات مختصر و دارای تلویحات جذاب به وسیله کلمات زیبا است.
آنچه این کتاب را از مجموعه آثار فلسفی ابوعلی سینا متمایز می سازد سه فصل آخر آن است که به عرفان اسلامی اختصاص داده شده است.
- «الشفاء»: یکی از مهمترین و مبسوطترین کتاب های ابن سینا، کتاب شفاى او است. او در این کتاب از هیچ بحث و مطلبى در فلسفه و علوم، به سبک ارسطو و حکمای مشاء فروگذارى نکرده و آن را به گونهاى تدوین کرده که خوانندگان آن از کتابهاى دیگر بىنیاز باشند. این کتاب از طبیعیات، منطق، الهیات و ریاضیات تشکیل شده و در قسمت ریاضیات آن نیز از علوم هندسه، حساب، موسیقی و هیئت بحث شده است. ابن سینا این کتاب را از سن ۳۲ تا ۴۰ سالگی و به درخواست شاگرد دانشمندش، ابو عبید جوزجانی، در شرایط سخت وزارت و زندان و گوشه نشینی و سفر نوشته است. شهرت شفاى ابن سینا بسیار زود از دامنه حوزههاى علمى شرق، تجاوز کرد و در مدارس مغرب زمین گسترش یافت. هنوز یک قرن از وفات ابن سینا نگذشته بود که ترجمههاى پارهاى از شفاى او آغاز شد و به سرعت در پایتختهاى بزرگ اروپایى راه یافت… مسائلى که ابن سینا در الهیات شفا درباره ذات و صفات واجب الوجود، کیفیت صدور عالم از او، رابطه خالق با مخلوق و همچنین نحوه توفیق میان عقل و نقل بیان داشته، از مهمترین موضوعاتى بوده است که استادان دانشکده الهیات پاریس را مدّتها به خود مشغول داشته است.
- «النّجاه» (نجات): این کتاب شامل چهار بخش است: منطق، علوم طبیعی، علوم ریاضی (هندسه، حساب، هیئت و موسیقى) و الهیات. بر خلاف تصور همگان، این کتاب خلاصهای از شفا نیست، بلکه تصنیفی مستقل است.
- «اللّواحق»: ابن سینا از این کتاب فلسفی خود در مقدّمه منطق شفا و در پایان موسیقى شفا یاد کرده، ولی در حال حاضر اثرى از آن در دست نیست.
- «الفلسفه المشرقیه (الحکمه المشرقیه)»: از این کتاب نیز فقط قسمتى که درباره منطق است، به نام منطق المشرقیین به دست ما رسیده است.
- «البرّ و الإثم»: این کتاب را ابن سینا به خواهش «ابوبکر برقی» همسایه دانشمند خود، تألیف نمود.
- «رساله فی علم الأخلاق»: ابن سینا در این رساله، به طور اختصار به اهم مسائل اخلاقی پرداخته است.
- «قانون»: کتاب قانون در علم پزشکى از مهمترین آثار ابن سینا و بزرگترین هدیه او به علم و تمدّن بشرى به شمار مىآید. این کتاب که از نظر اشتمال آن بر بیمارىهاى گوناگون و کیفیت درمان آنها یک دائره المعارف بزرگ علم پزشکى محسوب مىشود، بیش از هر کتاب دیگر مورد توجّه اهل علم به ویژه پزشکان قرار گرفته و شروح و تعلیقات متعدّد بر آن نوشته شده و ترجمههاى گوناگون از آن صورت گرفته است. پیش از ابن سینا در یونان مىتوانیم از بقراط و جالینوس و در جهان اسلام از على بن ربّن طبرى صاحب کتاب فردوس الحکمه و محمّد بن زکریاى رازى صاحب الحاوى و المنصورى و على بن عباس اهوازى صاحب کامل الصّناعه الطبیه به عنوان بزرگترین پزشکان نام ببریم، ولى ابن سینا در قانون همه ممیزات علمى آنان را مورد توجّه داشته و می توان گفت: ظهور آن، کتاب هاى پیشین را متروک و منسوخ کرد.
- «ارجوزه فی التشریح، ارجوزه فی الطب ( فی الفصول الاربعه)، ارجوزه فی المجربات، ارجوزه فی الطب (فی حفظ الصحه)».
- «رسالهی نبض»: این رساله شامل بحث در کیفیت آفرینش عناصر ، مزاجها و طبایع است و نیز بحثی در نقش خون در بدن و نیز نبض و انواع آن دارد. این کتاب از جمله نخستین کتابهایی است که در فن طب نگاشته شده و حاوی اصطلاحات علمی متعدد به پارسی است.
کتابهای ادبی:
ابو عبید جوزجانی مىگوید: شیخ، سه سال در زمینه لغت کار کرد تا در این دانش نیز به پایهاى رسید که کمنظیر شد. آنگاه سه قصیده سرود و در آنها واژههاى مهجور را گنجانید، و سه کتاب نوشت: یکى به سبک «ابن عمید»، دیگرى به سبک «صاحب»، و سوم به سبک «صابى»، و دستور داد که آنها را با جلدهاى کهنه صحافى کردند، پس از آن شیخ فرهنگى نوشت که مانندش را کسى ننوشته بود، و آن را «لسان العرب» نام نهاد، اما هنوز پاکنویس نکرده بود که درگذشت، و کسى از یادداشتهاى او سر در نیاورد.
«تفسیر بعض سور القرآن»:
برخی از این تفسیرها عبارت است از : تفسیر سوره الاخلاص (التوحید الصمدیه)، تفسیر المعوذتین (سوره الفلق، سوره الناس)، تفسیر سوره الاعلی، تفسیر آیه النور و …
- «فن سماع، یا فنون سماع طبیعى»: این کتاب به همت محمد على فروغى به فارسی ترجمه شده است.
- «رساله مخارج الحروف»: این رساله به همت دکتر پرویز ناتل خانلرى به فارسی ترجمه شده است.
- «الاجوبه عن مسائل ابی ریحان البیرونی»:نام های دیگر این رساله: رساله الی ابی ریحان البیرونی، جواب مسائل البیرونی، اجوبه ست عشره مسئله لابی ریحان البیرونی. این رساله به زبان فارسى است.
[۱]. ر.ک: ابن سینا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحویه، مترجم: نامعلوم، تصحیح و مقدمه و تعلیق: خدیو جم، حسین، ص ۱۷؛ ابن سینا، طبیعیات دانشنامه علائى، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحیح: مشکوه، سید محمد، ص۱؛ قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ج ٢ ، ص ۱۷۲؛ دانشنامه رشد؛ پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام؛ کتاب شرح زندگی ابن سینا.
.[۳] ر.ک: ابن سینا، حسین بن عبدالله، طبیعیات دانشنامه علائى، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحیح: مشکوه، سید محمد، ص ۱؛ کتاب شرح زندگی ابن سینا.
[۴]. ابن سینا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحویه، مترجم: نامعلوم، تصحیح و مقدمه و تعلیق: خدیو جم، حسین، ص ۱۷٫
[۶]. قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ج ٢ ، ص ۱۷۲٫
[۷]. ابن سینا زندگینامه خویش را به خواهش گروهى از یاران -از سال میلادش (۳۷۰ق) تا سال ۴۰۳ هجرى که ۳۳ سال از عمرش مىگذشت- براى شاگرد دانا و مرید با صفایش؛ ابوعبید جوزجانی روایت کرد. ابو عبید بعدها مقدارى از دیدهها و شنیدههاى خود را بر گفته استاد افزود و از مجموع آنها رسالهاى فراهم آورد که به نامهاى «رساله سرگذشت»، «سیره» و «مناقب» شیخ رئیس ابو على سینا معروف شده است. این رساله در طول قرنها براى همه کسانى که در شرق و غرب براى ابن سینا زندگی نامه نوشتهاند، سند و مأخذ شده، و اصل آن بارها در ایران و خارج از ایران -مستقل یا ضمیمه دیگر کتابها- به چاپ رسیده است. ر.ک: ابن سینا، حسین بن عبدالله، ترجمه رساله اضحویه، مترجم: نامعلوم، تصحیح و مقدمه و تعلیق: خدیو جم، حسین، ص ۱۷.
[۹]. قمی، عباس، مشاهیر دانشمندان اسلام، ج ٢ ، ص ۱۷۲٫
[۱۰]. ابن سینا، حسین بن عبدالله، طبیعیات دانشنامه علائى، پیشگفتار: محقق، مهدی، مقدمه و حواشى و تصحیح: مشکوه، سید محمد، ص ۱٫